به گزارش مشرق، ۱۲ اسفند سال ۱۲۹۴ شمسی ژنرال «سِر پِرسی مولسوُرث سایکس» به ایران آمده بود تا «پلیس جنوب» را تشکیل دهد؛ با خودش چند افسر انگلیسی و هندی هم آورده بود. حالا اصلا ماجرا چه بود؟ چند سال قبل انگلیس با روسیه تزاری یک قرارداد محرمانه بسته بود که ایران را به ۲ منطقه نفوذ تقسیم میکرد؛ شمال برای روسیه تزاری، جنوب برای انگلیس و بخش مرکزی ایران نیز بیطرف بود!
سال ۱۹۱۵ میلادی در اوایل جنگ جهانی اول دوباره قراردادی محرمانه بستند که همان منطقه بیطرف را دیگر قبول نداشت. بعد هم که انگلیس، ایران را اشغال کرد و مملکت برای خودشان بود. همان ابتدای اشغال ایران، امثال «رئیسعلی دلواری» که سالها برای مشروطه جنگیده بودند، جلویشان ایستادند و عاقبتبخیر شدند. ولی بهنظر انگلیس فقط ارتش و نیروی نظامی کافی نبود، بلکه برای تأمین امنیت تولید و صادرات نفت ایران که سودش به جیب انگلیس میرفت، باید یک پلیس تشکیل میشد و شد. سایکس در روزگاری که ارتش ایران کمتر از ۷ هزار نفر نیروی پیاده داشت و احمدشاه قاجار هم فقط نگاه میکرد، یک پلیس ۶ تا ۱۱ هزار نفری با توپخانه و سوارهنظام در جنوب ایران تشکیل داد که دمار از روزگار ایرانیها در آورد؛ از بوشهر تا اصفهان؛ تقریبا نصف ایران.
«سر پرسی سایکس»؛ رئیس پلیس خودسر جنوب ایران
ماهی ۱۰۰ قران حقوق!
نیروهای پلیس جنوب از کجا میآمد؟ سربازانی بودند از مستعمرات انگلیس در آسیا. اما سربازان ایرانی هم بودند؛ در آن دوره که غذا هم گیر نمیآمد و قحطی بزرگ (از ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ شمسی) در راه بود، ماهی ۱۰۰ قران حقوق میدادند به سربازان و اینطوری نیرویی قوی تشکیل دادند در سراسر جنوب ایران.
«یرواند آبراهامیان» تاریخنگار معاصر درباره ترکیب نیروی «پلیس جنوب» مینویسد: «این نیرو از نظر اندازه، چندان بزرگ نبود، اما از آنجایی که ایران ارتشی در اختیار نداشت، به نسبت، نیروی بسیار مهمی بود. این نیرو جادههای جنوب کشور را بهویژه از اصفهان و شیراز به سمت خلیجفارس، کنترل میکرد و در واقع توسط تشکیلات حکومت بریتانیا در هند اداره میشد و افسران بریتانیایی تشکیلات این کشور در هند، تفنگداران جنوب ایران را اداره میکردند. سربازان و درجات پایین این نیرو، ایرانیان بودند، اما افسران غالباً از هند میآمدند.»
وضعیت خدمت افسران انگلیسی در پلیس جنوب!
قحطی مصنوعی!
رفتار پلیس جنوب با مردم ایران چگونه بود؟ اینطوری بود که اغلب ایلات و عشایر تفنگ به دست گرفته بودند و با پلیس جنوب میجنگیدند؛ فتوای علما را داشتند برای دفاع از مال و جان و ناموس و وطن. انگلیسیها هم که تفرقهاندازهای درجه یک بودند، مدام در حال مذاکره با رؤسای قبایل و یارگیری برای خودشان بودند و بلوایی بود در جنوب ایران. پلیس که نبودند، راهزن و غارتگر بودند؛ مخالفانشان را میکشتند، خانهها و اموال مردم را غارت میکردند و حتی تاریخ میگوید با دپوی انبوه غلات، قحطی مصنوعی هم درست میکردند تا موادغذایی را گرانتر بفروشند. معلوم است ایرانیها هم جلویشان میایستادند تا حد توان و تا پای جان و یکبار هم «ناصر دیوان کازرونی» توانست ۲ سال از کازرون در برابر پلیس جنوب محافظت کند.
«ناصر دیوان کازرونی» به اعتراف «سایکس» پلیس جنوب را شکست داده بود
سایکس بعدها درباره ناصرخان نوشت: «شجاعت و شهامت ناصر دیوان و جنگجویانش ما را در راه رسیدن به اهدافمان با دشواری روبرو کرد و این یگانه موقعی بود که پلیس جنوب در تمام مدت خدمت خود در ایران به عدم موفقیت دست یافت.»
جمله مشهور دلاور کازرونی هم اینکه: «من به پشتیبانی شما [مردم کازرون] با دولت مقتدر بیگانه [انگلیس] وارد جنگ شدهام، زیرا میدانم شما مردم شجاعتپیشه و وطندوست هیچ وقت راضی نیستید پای اجنبی در شهر شما باز شود.»
عکسی از سربازان پلیس چندملیتی جنوب ایران!
پلیسبازی برای ایرانیها
آخرش چه شد؟ در ایرانِ آن روزگار کلی درگیری و کشتار و خسارت بار آورد این پلیس جنوب. جنگ جهانی هم که تمام شد و اشغال ایران پایان یافت، باز هم نمیرفتند و خوششان آمده بود از پلیسبازی برای ایرانیها. تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۰۰ شمسی توافقاتی شد با انگلستان که کودتا کرده بود در ایران، علیه قاجار و بهنفع رضاخان و پلیس جنوب منحل شد؛ انگلیسیها با اجازه خودشان آمده بودند و با اجازه خودشان رفتند!
امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز ۱۲ اسفند مصادف با ۲ مارس میلادی و ۱۸ رجب هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ ولادت عالم بزرگ «شیخ عباس آلکاشفالغطاء» در سال ۱۳۲۳ قمری
ـ ولادت فقیه عالیقدر حاج ملامحمد معروف به «حجتالاسلام اشرفی» در سال ۱۲۲۰ قمری
ـ درگذشت «سید علی کازرونی» استاد فلسفه و عرفان در سال ۱۳۴۳ قمری
ـ زادروز «تئودور نولدِکه» خاورشناس برجسته آلمانی در سال ۱۸۳۶ میلادی
ـ زادروز «بیژن ترقی» شاعر ایرانی در سال ۱۳۰۸ شمسی